حتماً مطّلعید که از مدتی قبل، بحث تصویب «طرح حمایت از آمران به معروف و ناهیان از منکر» در مجلس شورای اسلامی مطرح شده است و گویا نمایندگان محترم، عزم جزمی برای تصویب این طرح دارند. اگرچه برای بنده جای سوال است که؛ چرا پس از گذشت سی و پنج سال از تاسیس جمهوری اسلامی، به تازگی نمایندگان محترم مردم، به فکر تصویب چنین طرحی افتاده اند؟!

و سوال دیگرم اینکه؛ چرا در خرداد ماه سال 1390 و در زمان ریاست جمهوری آقای احمدی نژاد که امام جماعت دانشگاه علوم پزشکی تهران (حجت الاسلام فرزاد فروزش) به دلیل امر به معروف، مورد ضرب و شتم اراذل و اوباش قرار گرفتند (+)، چنین انگیزه ای در نمایندگان مجلس قبلی و مجلس کنونی ایجاد نشد؟! اما چون فریضه مهجور امر به معروف و نهی از منکر به حدّی دارای اهمیت می باشد که امام علی علیه السلام می فرمایند: «و َما أعمالُ البِرِّ کُلُّها وَ الجِهادُ فى سَبیلِ اللّه‏ِ عِندَ الامرِ بِالمَعرُوفِ و َالنَّهىِ عَنِ المُنکَرِ إِلاّ کَنَفثَةٍ فى بَحرٍ لُجِّىٍّ؛ همه کارهاى خوب و جهاد در راه خدا در برابر امر به معروف و نهى از منکر چون قطره‏ اى است در دریاى عمیق»(1) و امام حسین علیه السلام نیز، هدف از قیام خود را اصلاح جامعه به وسیله امر به معروف و نهی از منکر ذکر کرده: «انى لم اخرج اشرا و لابطرا و لا مفسدا و لا ظالما و انما خرجت لطلب الاصلاح فى امة جدى(ص) ارید ان آمر بالمعروف و انهى عن المنکر»(2)باز هم جای شکر دارد! بگذریم ...


در کتاب آسمانی قرآن، در آیه 71 سوره توبه می خوانیم: «وَ الْمُؤْمِنُونَ وَ الْمُؤْمِناتُ بَعْضُهُمْ أَوْلِیاءُ بَعْضٍ یَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَ یَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْکَرِ وَ یُقیمُونَ الصَّلاةَ و ...» همچنین در آیه 41 سوره حج: « الَّذینَ إِنْ مَکَّنّاهُمْ فِی اْلأَرْضِ أَقامُوا الصَّلاةَ وَ آتَوُا الزَّکاةَ وَ أَمَرُوا بِالْمَعْرُوفِ وَ نَهَوْا عَنِ الْمُنْکَر... » و نیز در آیه 110 سوره آل عمران: « کُنْتُمْ خَیْرَ أُمَّةٍ أُخْرِجَتْ لِلنّاسِ تَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَ تَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْکَرِ وَ تُؤْمِنُونَ بِاللّه ». در واقع خداوند در آیات بسیار زیادی از قرآن کریم، به فریضه امر به معروف و نهی از منکر اشاره کرده است، که این مسئله را می توان دلیلی برای اهمیت امر به معروف دانست. بنده برای جلوگیری از طولانی شدن این نوشتار از ذکر همه آیات قرآن خودداری می نمایم و در صورت تمایل می توانید به این آدرس ها مراجعه نمایید (+)، (+)، (+). در کنار آیات مذکور، روایات بسیار زیادی نیز در این زمینه وارد شده است که در زیر به چند مورد از آن اشاره می شود.


رسول اکرم صلی الله علیه و آله والسلم درباره امربه معروف و نهی از منکر می فرمایند:

«مَن أمَرَ بِالمَعروفِ و نَهى عَنِ المُنکَرِ فهُوَ خَلیفَةُ اللّه ِ فی الأرضِ ، و خَلیفَةُ رَسولِهِ: هر که امر به معروف و نهى از منکر کند، او جانشین خدا در زمین و جانشین رسول اوست»(1)

«إنَّ اللّه تَبارَکَ و تَعالى لَیُبغِضُ المُؤمِنَ الضَّعیفَ الّذی لا زَبْرَ لَهُ و قالَ : هُوَ الّذی لا یَنهى عَنِ المُنکَرِ: خداوند تبارک و تعالى مؤمن ضعیفى را که هیبت و صلابت ندارد دشمن مى دارد. و فرمود: او کسى است که نهى از منکر نمى کند»(2)


امام علی علیه السلام نیز می فرمایند:

«غایَـةُ الدِّینِ الأمرُ بِالمَعروفِ ، و النَّهیُ عَنِ المُنکَرِ ، و إقامَةُ الحُدودِ: نهایت دین، امر به معروف و نهى از منکر و بر پا داشتن حدود [الهى ]است»(3)

«قِوامُ الشَّریعَةِ الأمرُ بِالمَعروفِ، و النَّهیُ عَنِ المُنکَرِ و إقامَةُ الحُدودِ: قوام شریعت به امر به معروف و نهى از منکر و بر پاداشتن حدود [الهى ]است»(4)

«الأمرُ بِالمَعروفِ أفضَلُ أعمالِ الخَلقِ: امر به معروف برترین کارهاى آفریدگان است»(5)

«فَرَضَ اللّه ُ ... و الأمرَ بِالمعروفِ مَصلَحَةً لِلعَوامِّ: خداوند ... امر به معروف را براى اصلاح عمومِ مردم واجب فرمود»(6)


امام صادق علیه السلام می فرمایند:

«إذا رَأى المُنکَرَ فلَم یُنکِرْهُ و هُوَ یَقدِرُ (یَقوى) عَلَیهِ فقَد أحَبَّ أن یُعصَى اللّه و مَن أحَبَّ أن یُعصَى اللّه فقَد بارَزَ اللّه بِالعَداوَةِ: هر گاه [کسى] منکر را ببیند و بتواند اعتراض کند و نکند، در واقع دوست داشته است که خدا نافرمانى شود، و هر که دوست داشته باشد خدا نافرمانى شود، به دشمنى با خدا برخاسته است»(7)

«إنَّهُ قَد حَقَّ لی أن آخُذَ البَریءَ مِنکُم بِالسَّقیمِ ، و کَیفَ لا یحِقُّ لی ذلکَ و أنتُم یَبلُغُکُم عَنِ الرَّجُلِ مِنکُمُ القَبیحُ و لا تُنکِرونَ عَلَیهِ و لا تَهجُرونَهُ و لا تُؤذونَهُ حتّى یَترُکَهُ ؟!: من حقّ دارم بى گناه شما را به سبب گنه کارتان مؤاخذه کنم. چرا حق نداشته باشم، در حالى که وقتى شما از کار زشتِ فردى از افراد خود خبردار مى شوید به او اعتراض نمى کنید و با وى قهر نمى کنید و اذیّتش نمى کنید تا از کار زشت خود دست بردارد»(8) 


امام باقر علیه السلام نیز در زمینه امر به معروف می فرمایند:

«الأمرُ بِالمَعروفِ و النَّهیُ عَنِ المُنکَرِ خُلُقانِ مِن خُلُقِ اللّه عَزَّوجلَّ فمَن نَصَرَهُما أعزَّهُ اللّه و مَن خَذَلَهُما خَذَلَهُ اللّه عَزَّ و جلَّ: امر به معروف و نهى از منکر دو خوى از خوهاى خداوند عزّوجلّ هستند. هر که آنها را یارى دهد خداوند عزّتش بخشد و هر که تنهایشان گذارد خداوند عزّو جلّ او را تنها گذارد»(9)


و امام حسین علیه السلام نیز، همانطور که در یادداشت قبلی اشاره کردم، هدف از قیام خود را اصلاح امت جدش به وسیله فریضه امر به معروف و نهی از منکر اعلام نموده و خون خود و 72 تن از یارانشان را نیز در این راه فدا کردند. بنابراین آیا با در نظر گرفتن آیات و روایات و سیره معصومین، می توان ادعا کرد که کسب قدرت برای امر به معروف شرط واجب نمی باشد؟! با این وصف می توان نتیجه گرفت که؛ تا زمانیکه فساد بر روی زمین وجود دارد، بر هر مسلمانی واجب است که در راستای تحقق این شرط تلاش کند. اما سوال مهمی که در این جا مطرح می شود این است که؛ چه نوع قدرتی باید کسب کرد؟ قدرت ایمان؟ قدرت روحی؟ قدرت جسمی؟ قدرت بیان؟ قدرت علمی؟ قدرت مالی؟ قدرت نظامی؟ قدرت سیاسی؟ ...؟


به نظر می رسد؛ کسب هر نوع قدرتی که به رفع منکر و اجرای معروف در جامعه کمک کند، واجب می باشد. یعنی متناسب با شرایطی که انسان در آن قرار دارد، کسب هر  قدرتی که به فراهم شدن بسترهای لازم برای تحقق فریضه امر به معروف کمک می کند، امری ضروری و واجب بوده و نمی توان منتظر ماند تا هرگاه قدرتش را به دست آوردیم، امر به معروف کنیم. بنابراین با در نظر گرفتن شرایط، ممکن است یک نفر با کسب قدرتِ ایمان به راحتی این وظیفه را انجام دهد (مثل امام خمینی ره). یا شاید در دنیای امروز، چون علم حرف اول را می زند، باید در کنار قدرت روحی و ایمان قدرت علمی را نیز کسب کرد. یا اگر قدرت سیاسی برای انجام این فریضه ضرورت دارد، باید هر فرد مسلمان و دغدغه مندی تلاش کند با اشغال مناصب سیاسی مثل؛ نمایندگی مجلس، رئیس جمهور، شورای شهر و روستا و مشاغلی از این دست به تحقق این فرضیه الهی کمک کند .

سال هاست می بینم که مطالعه، خیاطی، تمیزکردن منازل و بسیاری از امور دیگر و حتّی وبلاگ نویسی در ده روز اول ماه محرّم اگر نگویم تعطیل می شود، به حالت نیمه تعطیل در می آید! کانّه امام حسین علیه السلام با مطالعه و انجام کارهای روزمرّه ما مخالف هستند و شیعه واقعی کسی است که در این ایّام فقط گریه و زاری کند (!). برخلاف عرف رایج، بنده به مناسبت ایّام سوگواری اباعبدلله، تصمیم گرفتم، با توجه به کتاب امر به معروف و نهی از منکر شهید مطهری، چند خطی در باب امر به معروف و دقایق و ظرایف این فریضه الهی بنگارم و امیدوارم حداقل یک نکته جدید و مفید در آن ها بیابید. لازم به ذکر است؛ هر جا سخن از «امر به معروف» می شود، نهی از منکر نیز مدّ نظر نگارنده می باشد، زیرا اگر «نهی از منکر» را نوعی معروف بدانیم، «امر به نهی از منکر» همان «امر به معروف» می شود. نکته دیگر اینکه؛ به نظر می رسد بهتر باشد قبل از ورود به بحث، به سبک شهید مطهری ابتدا تعریفی از مسئله موردنظر ارائه داده و بر این اساس واژه های «امر»، «نهی»، «معروف» و «منکر» را تعریف کنیم.


واژه معروف: هر آنچه را که نزد عقل و شرع شناخته شده باشد، معروف می نامند.

واژه منکر: هر آنچه نزد عقل و شرع ناشناس و ناامن و نکره است را منکر می نامند.

واژه امر و نهی: یادمان باشد که هرگاه صحبت از امر می شود، همیشه باید این نکته را مدّ نظر داشته باشیم که؛ در این جا صحبت از رابطه، گفتار و نوشتار یک فرد بالامرتبه با یک فرد پایین مرتبه است. زیرا اگر دو فرد هم تراز یا یک فرد پایین مرتبه از فردی بالامرتبه خواسته ای از یکدیگر داشته باشند، به جای واژه امر از واژه درخواست، استدعا، تقاضا یا خواهش استفاده می کنیم. برای اطلاعات بیشتر در مورد واژه امر به این آدرس (+) نگاه کنید. در مورد واژه نهی به معنی «ترک و بازداشتن» هم همین مسئله صادق می باشد (+). در نتیجه؛ شرط اجرای امر به معروف و نهی از منکر، قدرت است!


سوال مهمّی که در این جا مطرح می شود این است که؛ قدرت داشتن برای امر به معروف، شرط واجب است یا شرط وجوب؟ برای اینکه فرق واجب و وجوب را بهتر درک کنیم مثالی می زنم. طبق نظر بزرگان دین، استطاعت داشتن برای حج شرط وجوب است. یعنی؛ واجب و لازم نیست فرد برای حج رفتن دنبال پولدار شدن برود. در واقع در شرط وجوب وقتی مقدمه ایجاد شد، عمل هم واجب می شود اما شرط واجب مثل وضو ساختن برای نماز است. یعنی ما نمی توانیم منتظر بمانیم تا هرگاه وضودار شدیم نماز بخوانیم! بلکه واجب است هرطور شده آب تهیه کرده تا وضو بسازیم و نماز بخوانیم. به عبارت دیگر در شرط واجب، برای انجام عمل، مقدمه عمل هم واجب می شود! با این وصف به نظر شما قدرت داشتن و قدرتمند شدن برای امر به معروف، شرط واجب است یا شرط وجوب

در نوشتار قبلی اشاره شد که آمر به معروف باید بداند به چه امر یا از چه نهی می کند و عالم بودن یکی از شرایط مهم انجام این فریضه الهی معرفی شد اما علاوه بر علم آمر، «احتمال اثر»، «تصمیم بر تکرار منکر» و «عدم وجود مفسده» نیز باید در نظر گرفته شود. نکته جالب توجه این است که درباره «عامل بودن» شخص آمر اتفاق نظر وجود ندارد. برخی آن را از این جهت که اثر امر و نهی را بیشتر می کند، جزو شروط ضروری می دانند اما عده ای نظری عکس دارند. اما به نظر می رسد همین که فرد آمر در هنگام امر به معروف، خودش در حال ارتکاب همان عمل منکر نباشد، کافی است. مثلاً اگر فردی که در حال سیگار کشیدن در مکان عمومی است، به دیگران بگوید چنین نکنند، آیا حرفش اثری خواهد داشت؟

درباره «احتمال اثر»، نکته مهم و قابل ذکر این است که به صرف اینکه در جایی احتمال اثر نمی بینیم، تکلیف از ما ساقط نمی شود، بلکه واجب است در حدّ توان، احتمال اثر را ایجاد کنیم. به عنوان مثال اگر می توانیم، باید ریشه های فساد را در جامعه از بین ببریم. اما چگونه؟ به عنوان نمونه عرض می کنم که خداوند وقتی در قرآن از قوم لوط که یکی از فاسدترین گروه ها بودند، سخن می گوید، آن ها را به ویژگی هایی چون «اسراف»، «جهل» و «فسق» متّصف می کند، بنابراین برای ریشه کن کردن فساد باید با اسراف و جهالت و فسق با شیوه ها و ابزارهای مختلف مبارزه کرد.

نکته بعدی درباره «عدم وجود مفسده» می باشد. یعنی اگر احساس می کنیم امر و نهی مان مفسده دارد، اقدام به آن حرام است، اما تکلیفمان ساقط نمی شود و باید برای رفع مفسده تلاش کنیم. با قدرت یافتن و یا کسب هر نوع ابزار و وسیله مورد نیاز دیگری ... .

نکته آخر و مهمی که باید مورد توجه قرار گیرد این است که؛ در هیچ عبادتی مثل امر به معروف و نهی از منکر، نتیجه عمل در شکل آن اثر نمی گذارد. به عبارت دیگر سختی کار امر به معروف در این است که هر فرد مسلمانی وظیفه دارد این فریضه الهی را انجام دهد، اما باید شکل آن را خودش، با بکارگیری عقل و لحاظ نمودن شرایطی که در آن قرار دارد، بگونه ای انتخاب کند که بهترین نتیجه حاصل شود. امری که متاسفانه در چشم برخی از آمران به معروف، مغفول مانده است