ایالات متحده آمریکا و غرب، قبل از اتمام جنگ سرد و بعد از آن دو نگاه متفاوت به منطقه خاورمیانه داشتند که می توان با توجه به شرایط جنگ سرد، نگاه آنان به خاورمیانه را ابزاری دانست. یعنی خاورمیانه ابزاری برای جلوگیری از گسترش کمونیسم بود و در عین حال عاملی برای تامین مواد اولیه و ... .

اما بعد از فروپاشی شوروی، این نگاه ابزاری به نگاه طعمه مانند تغییر نمود. آمریکا که پس از جنگ جهانی دوم و پایان جنگ سرد، به عنوان یک ابرقدرت یا به تعبیری تک قطب، در جایگاه بسیار بالاتری نسبت به اروپائیان قرار گرفته است (تاحدّی که هیچ کشوری در دنیا توانایی موازنه سخت با این کشور را ندارد) منافع خود را بسیار گسترده تعریف نموده و به همین دلیل، منطقه خاورمیانه نیز اهمیت و جایگاه بسیار ویژه ای در اسناد امنیت ملّی ایالات متحده می یابد. آمریکا در خاورمیانه به دنبال منافعی چون: تامین امنیت متحد استراتژیکش (اسرائیل)؛ تضمین دسترسی به منابع انرژی خاورمیانه و جریان یافتن آن به سمت دنیای صنعتی؛ مبارزه با اسلام سیاسی به عنوان منشا تروریسم؛ مقابله با کشورهای مخالف منافع آمریکا؛ و گسترش فرهنگ آمریکایی و اقتصاد بازار و دموکراسی لیبرال در راستای تامین منافع آمریکا می باشد.

لازم به ذکر است که واقعه یازده سپتامبر شرایط را به نفع ایالات متحده آمریکا که بعد از جنگ سرد و از بین رفتن دشمن سرخ دچار بحران هویت شده بود (به دلیل عدم وجود دیگری رقم زد (و اسلام سیاسی و تروریسم به عنوان دیگری جدید معرفی شد) و تقریباً اکثر کشورهای بزرگ و قدرتمند دنیا را با سیاست های خارجی آن همراه نمود. اگرچه اقدامات یکجانبه گرایانه بوش به مرور اروپائیان را به این نتیجه رساند که سیاست های ایالات متحده کمکی به گسترش و تثبیت صلح نمی نماید اما با به قدرت رسیدن اوباما و عملکرد چندجانبه گرایانه او، چهره این کشور ترمیم و مجدداً اکثر کشورهای دنیا به ویژه کشورهای اروپایی با سیاست های این کشور همراه شدند که این همراهی را در وضع تحریم های گسترده علیه جمهوری اسلامی ایران می توان دید.

ایران که مهمترین کشور منطقه خاورمیانه است، به دلیل سیاست هایی که منافع ایالات متحده آمریکا را به چالش می کشد، پس از پیروزی انقلاب اسلامی و بحران گروگانگیری، روابطش با آمریکا قطع و از دوره ریاست جمهوری کلینتون در چهار حوزه بین المللی، جهانی، منطقه ای و داخلی، از طرف این کشور متهم می شود. تلاش برای دست یابی و گسترش سلاح های کشتار جمعی، حمایت از تروریسم، دخالت در امور کشورهای خلیج فارس که متحد ایالات متحده آمریکا می باشند و مخالفت با روند صلح اعراب و اسرائیل و نهایتاً بحث حقوق بشر که امری داخلی است به طور مداوم از جانب ایالات متحده علیه جمهوری اسلامی ایران، تکرار شده است و در هر دوره ای بنا به مقتضیات بر روی یک یا چند مورد از این اتهامات تمرکز و فضاسازی می شود.

اما برای درک بهتر چرایی روابط خصومت آمیز  دو کشور و تداوم آن، ضروت دارد عوامل داخلی، منطقه ای و بین المللی تاثیرگذار بر روابط دو کشور را نیز بررسی نمود. عوامل داخلی تاثیرگذار بر تصمیمات ایالات متحده در قبال ایران به سه دسته تقسیم می شود: رئیس جمهور؛ کنگره و سایر نهادها و سازمان های درون ایالات متحده؛ و نهایتاً رسانه ها، افکار عمومی و شبکه بررسی مسائل ایران که در ادامه تنها به بررسی شبکه مذکور می پردازیم.


در آمریکا گروه هایی تحت عنوان «شبکه بررسی مسایل ایران» متشکل از 182 شخصیت (نخبه) و 104 سازمان وجود دارد که به بررسی روابط دو کشور ایران و آمریکا می پردازند که خود به چهار دسته تقسیم می شوند:

گروه اول) افرادی هستند که سیاست «تعامل راهبردی» را به عنوان بهترین راه برخورد با جمهوری اسلامی توصیه می کنند. این شبکه که افرادی چون زیبیگنیو برژینسکی، ریچارد هاس و رابرت گارد، سوزان مالونی و تریتا پارسی را شامل می شود، ضمن تاکید بر پایبندی ایالات متحده به بیانیه 1981.م الجزایر، بر این باورند که؛ ایالات متحده باید ایران را به عنوان یک شریک راهبردی بپذیرد و به این کشور جایگاهی در کنار دیگر کشورهای منطقه اختصاص دهد. آنها معتقدند تلاش های آمریکا در سه دهه گذشته نه تنها هیچ سودی برای این کشور به ارمغان نیاورده است، بلکه به روابط دو کشوری که دارای زمینه های مشترکی برای تعامل هستند، آسیب های فراوانی وارد نموده است.

شبکه دوم) شامل افرادی است که بر «تنبیه گری بدون تعامل» جمهوری اسلامی ایران، از طریق تحریم، تهدیدهای نظامی و تلاش برای تغییر رژیم، تاکید می کنند. اعضای این شبکه «ماهیت حکومت ایران اسلامی» را خطری بزرگ برای آمریکا و رژیم صهیونیستی به شمار آورده و به شدت منتقد ورود ایالات متحده به مذاکرات چندجانبه با ایران در موضوعاتی چون پرونده هسته ای هستند. جان بولتون، مایکل لدین، کنت تیمرمن و نورمن پادهورتز را می توان جزو اعضای این شبکه برشمرد.

شبکه سوم) دربرگیرنده افرادی است که بر «دگرگونی بنیادین در سیاست خارجی ایالات متحده» در قبال ایران اصرار می ورزند. این گروه پیش فرض های شکل گرفته در اذهان دولت مردان ایالات متحده را دارای اشکال دانسته و بر این باورند که برخلاف مدعای این کشور و رژیم صهیونیستی، ایران نه تنها این دو کشور را هیچگاه تهدید نکرده است، بلکه بارها از جانب ایالات متحده و اسرائیل به خاطر اتهاماتی که هیچگاه مدارک متقنی برای آن ارایه نشده است، مورد تهدید قرار گرفته است. آنها ضمن تاکید بر مذاکره و دیپلماسی به عنوان معقول ترین گزینه، توصیه می کنند؛ ایالات متحده باید ضمن به رسمیت شناختن دولت این کشور، تضمین های امنیتی لازم را ارایه دهد و نقش این کشور را به عنوان قدرت منطقه ای بپذیرد. اعضای این شبکه ارتباطات مردم دو کشور و سفر گروه های مختلف را سرآغازی برای تعامل حقیقی میان دو کشور می دانند.

شبکه چهارم) آخرین و بزرگ ترین شبکه ای که در داخل ایالات متحده به بررسی روابط دو کشور می پردازد، بوده و شامل افرادی است که تنها راه برخورد این کشور با جمهوری اسلامی ایران را به کارگیری سیاست تعاملی به همراه هویج های اشتهاآور و چماق های هراس انگیز می دانند. در واقع این گروه سیاست های جمهوری اسلامی ایران را تهدیدی برای رژیم صهیونیستی و منافع ایالات متحده می دانند و بر این اساس«تعامل ستیزه جویانه» را توصیه می کنند. لازم به ذکر است که این گروه مذاکره و تعامل با جمهوری اسلامی ایران را نفی نمی کنند، اما چون جمهوری اسلامی ایران را به هیچ عنوان، شریک قابل اعتمادی نمی دانند و معتقدند؛ منافع جمهوری اسلامی همیشه در تضاد با ایالات متحده و اسرائیل است، بنابراین به عنوان یک تاکتیک بر مذاکره و تعامل تاکید می نمایند، تا در دراز مدت، هدف اصلی که همان تغییر رژیم این کشور است، محقق شود. آنها ضمن توصیه به جلوگیری از دست یابی ایران به دانش هسته ای، به دلیل منافع متضاد این کشور، این دانش را نیز تهدید آمیز دانسته و معتقدند باید ضمن توقف برنامه هسته ای از گسترش نفوذ منطقه ای ایران جلوگیری شده و با استفاده از ابزارهایی چون ناآرامی های داخلی، شرایط را برای تغییر رژیم جمهوری اسلامی ایران فراهم نمود. آنتونی اچ کوردزمن، مارتین اس ایندایک، فیلیپ گوردون، سوزان رایس، ریچارد هالبروک و... را می توان در زمره اعضای این شبکه بر شمرد.

لازم به ذکر است که؛ گروه سوم کمترین و گروه چهارم بیشترین تعداد از نخبگان ایالات متحده را به خود اختصاص می دهد